یک روزی ...یک جاییبالاخرهاونی که مال ِمال خودتهمیاد وتوچشمات نگاه میکنهومیگه:
عشقم دیرپیدات کردم!اما بالاخره پیدات کردم!
بعد دستشو میندازه دوره کمرتو میگه:دیگه نمیزارم ازم دوربمونی!
خداکنه اون روز بارونم نم نم بباره...♥♥
کد را وارد نمایید:
عضو شوید
عضویت سریع
پیشنهاد شما برای ما
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید